دوستان سلام

اول از همه معذرت می خوام که یه کم ( فقط یه ذره ) دیر شد ؛ آخه خوردیم به تعطیلات عید و جدایی !!! دوم این که کماکان آثار ادبی ( نظم و نثر ) خودتون رو به ایمیل ما بفرستین .

a3man.rocketmail.com

گرفتار

در هوای تو گرفتار چو من نیست که نیست        در جهان هیچ وفادار چو من نیست که نیست

گر چه من یاد کنم شام و سحر یاران را            یاد من در دل این دشت و دمن نیست که نیست

نه که در عالم ما نیست محبت ای دل              در دو عالم خبر از بوی سمن نیست که نیست

همه در وهم بوند عمر ابد می دارند               هیچ کس طالب یک برد یمن نیست که نیست

همه رفتند و فقط تو به کنارم ماندی               از برای من و تو جز تو و من نیست که نیست

حاشالله که فراموش کنم مهر تو را                لیک در هر دو جهان مهر چو من نیست که نیست

25/8/91

امضا

مهر

سلام دوستان

بالاخره با همکاری شما بر و بچه های گل پزشکی اولین قسمت این مجموعه اومد . لطفا آثار خود را به ایمیل گروه ما به نشانی : a3man@rocketmail.com ارسال کنید فقط اسم خود را حتما بنویسید .

غم هجر

سوز غم  و آه دل و  داغ  جان          اشک دوچشمان من ازتوروان

برگ  دلم  ازغم توگشته  زرد             راز دلم گشته  عیان  در جهان

دوری تو  بهر دلم آتش است             همچو لبت  گر بگشایی دهان

عشق توآرامش جان من است             همدم  من، یاد  تو  اندر نهان

عشوه­ی­توهوش من ازمن ببرد             باغ من ازسرو توگشته  جوان

روزوشبم، فکر توام  د رخیال            راز و نیازم  تویی  ای  مهربان

این غم  هجر تو ز سر بگذرد            سرچه رسد وه که رسدآسمان

این شب هجران تو و درد من           سوز تب و ظلمت شب  بیکران

رعدم­وبخروشم ازین­حال­خود           ابر دلم ، گریه  مکن  بی  امان

شاعر: مصطفی نعمتی زاد متخلص به رعد

دوستان سلام

بالاخره جشنواره ی نیکوکاری ما تمام شد و شکر خدا توانستیم 1335000 تومان جمع کنیم و به شیرخوارگاه موسسه ی خیریه ی نور مبین تحویل بدیم .

اول از همه از نور مبین به خاطر حمایت هاشون ممنونیم .

جا داره از خانم دکتر متولیان و آقای دکتر نوروزی به خاطر همکاری صمیمانه و اعتمادشون تشکر کنیم

از آقای دکتر ابولحسنی هم به خاطر همکاریشون متشکریم

از مسئولین مسجد پردیس همت به خاطر زحماتشون و کمکاشون به ما ممنونیم .

از انجمن خیریه ی کیش مهر به خاطر همکاریشون توی این جشنواره متشکریم .

از آقای هندی و خانم محمدپور و دوستانشون که بخشی از درامد بازاچه ی خیریشون رو به ما دادند ممنونیم .

از دوست عزیزم آقای ابن الرضا به خاطر کلیپ زیبایی که ساختن خیلی ممنونم به شخصه .

و در آخر جا داره از تمام بر و بچه های پزشکی تشکر کنم که توی این پروژه به ما کمک کردند و در واقع اصل کار رو اونا کردند که با نیت خیرشون این جشنواره قشنگ شد .

از همتون ممنونیم

انشالله اتفاقاتی جدید در راه است ...

امضا

گروه فرهنگی آسمان

دوستان سلامی دوباره

می خواهیم با کمک شما دوستان عزیز یک قسمت در وبلاگ ایجاد کنیم به نام :« شمع های خاموش » ، توی این قسمت متن های ادبی و شعر و آثار هنری مفهومی بچه هایی که مایل به همکاری اند با اسم خودشون و یا احیانا با تخلصشون به نمایش گذاشته می شود . شاید بعدا هم برای این متون که جمع آوری شد اتفاقاتی بیفتد . حالا بماند ... . خبر های بیشتری در این موضوع انشاالله به زودی منتشر می شود .

و اما خبر دیگر این که به زودی پروژه ی خیریه ای که راه انداختیم تموم میشه . جا داره از آقای هندی و خانم محمد پور و همه دوستانی که به ما کمک کردند تشکر کنم . به زودی اخبار مفصل تری راجع به نتایج جشنواره برگزار شده منتشر خواهیم کرد. با تشکر از همه ی شما دوستان عزیز .

بعضی اول نگرند و بعضی آخر نگرند.

این‌ها که آخر نگرند عزیز اند و بزرگ اند زیرا نظرشان بر عاقبت است و آخرت؛

و آن‌ها که به اول نظر می‌کنند ایشان خاص‌تر اند، می‌گویند چه حاجت است که به آخر نظر کنیم؟ چون گندم کِشته‌اند در اول جو نخواهد رُستن در آخر و آن را که جو کشته‌اند گندم نخواهد رستن، پس نظرشان به اول است؛

و قومی دیگر خاص‌تر اند که نه به اول نظر می‌کنند و نه به آخر و ایشان را اول و آخر یاد نمی‌آید، غرق اند در حق؛

و قومی دیگر اند که ایشان غرق اند در دنیا، به اول و آخر نمی‌نگرند، از غایتِ غفلتْ، ایشان علف دوزخ اند…   

دوستان منتظر کمک های آسمانیتان هستیم   

اول از همه جا داره از مسئولین دانشگاه که از ما حمایت های مادی و معنوی کرده اند تشکر کنیم .

بعد از آن هم جا داره از انجمن خیریه ی کیش مهر که در این جشنواره ی خیری ما رو یاری می کنند تشکر کنم .

و اما نحوه ی همکاری شما :

1-شماره ی حساب 28280006208181 بانک پاسارگاد شعبه ی میدان هروی به نام مجید مهرشادیان

2-شماره ی کارت 5022291023174814 بانک پاسارگاد به نام مجید مهرشادیان

3-از طریق نمایندگان ما در کلاس ها :

a -آقای باقری نراقی

b-آقای خوش اخلاق

c-انجمن خیریه ی کیش مهر

d-خانم قضاتلو ، آقای مهرشادیان

4- از طریق صندوق ما در مسجد پردیس همت

برای کسب اطلاعات بیشتر از مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست که قرار است به آن کمک کنیم به سایت www.nooremobin.org مراجعه بفرمایید .

دوستان سلام

می خواهیم با کمک همدیگر به یک مرکز نگهداری از کودکان بی سرپرست کمک کنیم . این مرکز در شاهرود است .مرکز کودکان بی‌سرپرست شهر شاهرود مخصوص کودکان صفر تا شش سال و تنها مرکز استان سمنان می‌باشد . در این مرکز تقریباً 25 نوزاد و خردسال نگهداری می‌شود . این مرکز زیر نظر خیریه ی نورمبین می باشد . مجموعه هزینه‌های جاری این مرکز کودکان بی‌سرپرست توسط خیرین تأمین می‌شود و از آنجا که این هزینه‌ها دائماً در حال افزایش می‌باشد،تأمین این هزینه‌ها یکی از مهمترین مسئولیت‌ها و دغدغه‌های موسسه خیریه نور مبین گشته است .

می خواهیم تا با کمک های خود دل بزرگ این بچه های کوچک را شاد کنیم . می خواهیم تا همچون یک پزشک ، مرهمی باشیم بر دل دردمندان و کودکانی که طعم تلخ تنهایی را می چشند .

می خواهیم محبت را دوباره زنده کنیم و عشق را بیافرینیم و آسمان را دوباره برپا کنیم .

می خواهیم تا قبل از نوروز عیدی به پا کنیم . عید مهربانی ، عید با هم بودن و عید به فکر هم بودن .عیدی زیباتر از همیشه...

یتیــم ار بگرید که نـازش خـرد؟          و گر خشــم گـیرد کـه بارش بـرد؟
الا تـا نگریـد کـه عـرش عظیــم          بــلرزد همــی چـــون بگـرید یتیـــم
به رحمت بکن آبش از دیده پاک         به شفقت بیفشانش از چهره خاک

از گورخری پرسیدم :
تو سفیدی راه راه سیاه داری؟
یا اینکه سیاهی راه راه سفید داری؟
گورخره به جای جواب دادن پرسید:
تو خوبی  وفقط عادت‌های بد داری ؟
یا بدی و چند تا عادت خوب داری؟
ساکتی وبعضی وقت‌ها شلوغ می‌کنی ؟
یا شیطونی وبعضی وقت‌ها ساکت می‌شی؟
ذاتا خوشحالی وبعضی روزها ناراحتی ؟
یا ذاتا افسرده‌ای وبعضی روزها خوشحالی؟
لباسات تمیزن وفقط پیرهنت کثیفه
یا کثیفن و شلوارت تمیزه؟
و گورخر باز پرسید و پرسید وپرسید
............
................
....................
و بعد رفت
دیگه هیچ وقت از گورخرها درباره راه راهاشون چیزی نمی‌پرسم!!!        شل سیلوراستاین/ مجله ی کوپه

حالا نظرشما چیه ؟ سیاه سفید یا سفید سیاه

به مناسبت شروع کار رسمی وبلاگمون یه فالی بر حافظ زدیم و این غزل آمد ...